کد مطلب:163192 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:211

اثم و عدوان
آن چه امروز این ستمگران سرشار و ثروتمندان تجاوزگر را فرصت داده، همین شیره مالی های داخلی و رهبری های برون مرزی و ایجاد اختلاف و درگیری و حمایت از مهره های دست نشانده و نفوذ در جمعیت های به ستوه آمده است كه این همه در زیر پوشش تبلیغات و هجوم وسوسه های غفلت، عمر بیشتری یافته و حالت احتضار طولانی تر گرفته است كه در بیان حسین علیه السلام هم هست، این ها با اثم به عدوان تداوم می دهند و با جور به عدوان می پردازند.«یعمل بالاثم و العدوان» و «السائرین بالجور و العدوان».آن چه كه باعث می شد تا در برابر حكومت علوی به بدعت ها و تبعیض ها و اتراف و اشرافیت متوسل شوند، همین نكته است كه اثم و جور، زمینه را آشفته می كند و علی علیه السلام كه به قدرت می رسد یا باید این اثم و جور را بپذیرد كه دیگر علی علیه السلام نیست و یا درگیر شود كه ناچار می شود كه باز هم مسلط نیست بخصوص آن جا كه معاویه ها سال های سال مسلط شده باشند و با امكانات بسیار به جمع آوری نیروها و سیاست بازهای حرفه ای


پرداخته باشند و سران را خریده باشند.

راستی كه نقشه ها حساب شده هستند.با اثم و گناه زمینه ی عدوان را فراهم می كنند و با جور و تبعیض مهره های خود را می كارند و تو مجبوری كه از ریشه ها شروع كنی و از اعماق سر برداری... هر چند كه زمان ببرد و هر چند كه سنگین باشد كه، در زمینه ی اثم و گناه و جور و تبعیض نمی توان به حكومت علوی رسید كه می فرمود: «ءأطلب النصر بالجور»... [1] چگونه با پای باطل به سوی حق می توان رفت و چگونه با جور و ستم به پیروزی می توان رسید؟؟ اگر می بینی كه گردنكشی به عده ای امكان می دهد كه بخورند و بنوشند و آزادی می دهد كه بكنند هر چه می خواهند، در واقع از همین قانون استفاده می كنند كه با اثم به عدوان زمینه می دهند و با آزادی بی ضرر به فشارها و تجاوزهای خویش راه می یابند؛ «یعمل بالاثم و العدوان».این ها با اثم و عدوان عمل می كنند و با جور و عدوان سیر می كنند و سلوك می كنند و سیاست می كنند.

و سلام خدا بر حسین علیه السلام و بر علی علیه السلام كه این بازی ها را می بینند و این پیچیدگی ها را می شناسند و می شناسانند و از هدف ها تخفیف نمی دهند و با تمامی رنج ها از سنت چشم نمی پوشند و حتی با پای باطل به سوی حق نمی روند و از جور برای پیروزی خود وسیله نمی سازند.هر چند كه در نگاه محدود عده ای متهم به خیال و رؤیا شوند و متهم به بی سیاستی و بی كفایتی شوند و متهم به ضعف و عجز و جهل شوند، كه معیارها برای كسی كه تمام راه را می بیند و برای


تمامی روزهای انسان برنامه می گذارد، با دیگرانی كه بیش از سلطنت نمی خواهند و بیشتر از امروز را نمی شناسند، تفاوت خواهد داشت.

این ها نمی توانند از حقی، از نظامی، از اهدافی كه شناخته اند، به خاطر هوس های خود و یا دیگران چشم بپوشند، كه حتی تو هم با شناختی كه از خاك و زباله و كثافت ها داری و تجربه ای كه از دست و پاهای قطع شده داری، با این حد از معرفت، به اندازه و نظام ها و جهت ها و هدف ها، با همین حد از معرفت، به فرزند محبوبت اجازه نمی دهی كه در خاك بغلطد و از راه چشم بپوشد، حتی اگر بر تو بشورد...



[1] نهج البلاغه ي صبحي صالح، خطبه ي 126.